آدرس جدید وبلاگ

سلام دوستان 

ممنون که به من سر می‌زنید 

اگه دوست داشتید بازم پیش من بیاید از این به بعد اینجا منتظرتونم.  

http://love66.blogfa.com 

  

دوستانی که لینک کردن هم لطف می‌کنن تغییر آدرس بدن. 

 

شــــــــــرمنده!!!

یه وقتایی آدم یه کارهایی می‌کنه که خودش حسابی شرمنده میشه. یه کاری که همیـــــــــــشه یادت بوده رو اینقدر عقب می‌ندازی تا از وقتش بگذره! اون وقت دیگه هیــــــــچ فایده‌ای نداره. تازه یه چند بار که تکرارش می‌کنی دیگه شرمندگی هم فایده نداره. آدم این جور موقع‌ها میخواد بره خودش رو نیــــــــست و نابود کنه. 

انصــــــــافا آدم چیکار باید بکنه وقتی یه کاری دیگه دیر شده؟!!! چه خاکی باید تو سرش بریزه؟ 

بارون جون!! حســـــــــــــــــــــــــــــــابی شــــــرمندتم. نمیــــدودنم با چه رویی بات حرف بزنم. 

شرمنده  شرمنده شرمنده شرمنده شرمنده شرمنده شرمنده

هزار هزار بار شکر

«از دست و زبان که برآید / کز عهده شکرش به درآید»
زیبا صنمی چون تو به من داد / از دست خدا، خدا درآید 

 

یه بار دیگه هم سالگشت به تو رسیدن مبارک 

این بیت وقتی داشتم تو وبلاگت نظر میذاشتم تراوید!!! 

 

تازه میفهمم -- هیــــــس

تازه گیا خیلی بیشتر می فهمم که کارهای خونه چقدر زیادن! چقدر از آدم وقت می‌گیره. بعضی وقتا هم حوصله آدم رو سر می‌بره. هرچند بعضی وقتا هم دلچسبه! مخصوصا تهش که خونه حسابی مرتب میشه!!! اولا که ازدواج کرده بودیم بارون جونی من هم ترم آخر دانشگاه با 20 واحد بود هم میخواست واسه کنکور بخونه و هم کارهای خونه رو انجام میداد. منم کَمَکی کُمَک می‌کردم و میفهمیدم که اذیت میشه ولی الان واقعا حس می‌کنم، درک می‌کنم، ... که کارهای خونه زیادن. 

اینجا فقط می‌تونم بگم خدا خیرش بده. خیلی جیـــــــــگر بود و هست. بعد از یه مدتی که حالش خوب نبود و خونه ما روی هوا سیر  می‌کرد!! حالا دوباره خونه رو روی انگشتش می‌چرخونه. حتی بهتر از قبل. نمیذاره یه ذره خونه نامرتب بشه با وجود اینکه داره شروع میکنه تا برای کنکور ارشد بخونه بازهم خونه ما زیر دستاش رامه!!! منم سعی می‌کنم هر کمکی از دستم برمیاد انجام بدم. 

خوشگل خانمی میخوامت اساسی 

-------------------- 

هیــــــــــــــس! دخترها فریاد نمی‌زنند! 

امشب با بارون جون و مهرانه رفتیم دیدیم. انصافا خیلی فیلم قشنگی بود. یه ربع دیر رسیدیم ولی خب خیلی هم دیر نشده بود. همین که نشستیم به بارون گفتم الان میرم یه کم خوراکی می‌گیرم ولی تا آخر فیلم روی صندلی میخ‌کوب شده بودم!!! نمی‌خوام راجع به فیلم صحبت کنم ولی واقعا یک درد بزرگ اجتماع ماست.

سال‌گشت عشق!

نامت را برای دلخوشی
چشمانت را برای زندگی
قلبت را برای عاشقی
صدایت را برای آرامش
دستانت را برای نوازش
پاهایت را برای همراهی
بویت را برای مستی
خیالت را برای پرواز
و وجودت را برای با توبودن
می‌خواهم
ناز بانوی من ... گل‌بانوی من ... مهربانوی من ... زیبابانوی من ... باران بانوی من ...
و یک کلام
... بانوی من ...
از عشقت لبریزم
سالگرد به خوشبختی رسیدن مبارک