یکی دو هفتهای هست خیلی احساس ضعف میکنم. معمولا با سردرد و سرگیجه هم همراه میشه. حتی با اینکه سعی میکنم صبح حتما صبحونه بخورم بازم ظهر که میشه با اینکه خیلی گرسنه نیستم، احساس ضعف دارم.
البته امروز بیشتر شد. چون 1.دیروز سفر بودیم 2. صبح باران بانو دستش به شدت (شدتاااا!!!) درد گرفته بود و من کلی نگران شدم. [نزدیک یک ساعت طول کشید تا با دستمال داغ گذاشتن و قرص و ... بالاخره خوب شد] و تیر خلاص: 3. صبحونه نخورده سرکار یه بندهخدایی شوخیش گرفت و حسابی مارو مشت و مال داد.
نتیجه اینکه شب مجبور شدم برم دکتر و سرم و آمپول و از این حرفا.
اما دم بارووون جونم گرم که شب با اینکه حال خودش خیلی خوب نبود یه معجون درست کرد زدیم به بدن تووووووووووپ. خیلی کارش درسته.
چاکر آقا
واسه شوما معجون درست نکینم برای کی درست کنیم؟؟؟//خخخخخخخخخخخخ
امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشید و هیچ وقت دوباره ناخوشی رو تجربه نکنید
من این چنر روز میمودم سر میزدم ولی نمیت.نستم چیزی بنویسم
ولی به یادتون بودم
ممنون