آروزی دوچرخه سواری

یکی از آروزهای باران بانو  اینه که یه روز بتونه راحت توی شهر دوچرخه سواری کنه! 

صبح‌ها تا پارک سر خیابون رکاب بزنه و حالش رو ببره! 

 

قصد دارم یه دوچرخه توپ براش بخرم تا حسابی حالش رو ببره 

 

چند وقت پیش رفته بودیم یزد، یه محوطه ورزشی که دوچرخه کرایه میدادن 

جاتون خالی یه دوچرخه دونفره گرفتیم من جلو نشستم و باران بانو عقب 

ناقلا بعضی وقتها رکاب نمی‌زد و من فقط می‌رکابیدم! 

 یادمه توی محوطه آهنگ «همه چی آرومه» پخش می‌شد! 

 

خیلی خوش گذشت. 

 

  

بابای خوبم گفته است فکری به حالم میکند

با یک دوچرخه راحت از خواب و خیالم میکند

از بس میان خوابها خواب دوچرخه دیده ام

مثل دوچرخه بارها دور خودم چرخیده ام

اما چرا بابای من امروز و فردا میکند

کی این دوچرخه آشتی با قول بابا میکند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد